یک ماهی هست مامانم همه چیز رو گفتم گفتم با یکی دوستم گفتم دوستم داره ولی نتونستم بگم دوستش دارم چون شک دارم میدونم بخاطر خیانتی که اون 6ماه اول حسن بهم کرد هیچ وقت نمیتونم بهش اعتماد کنم میدونم هیچ وقت نمیتونم خودم رو هم ببخشم چون اگر اون 6ماه خیانت کرد من دوسال دارم خیانت میکنم هر با که بهش میگم دوستش دارم هر بار که بهش میگم عمرم نفسم خودم از داخل خورد میشم سمانه چندین ماه جلو تر حسن رو دید گفت فاطی این بدردت نمیخوره ولی من گفتم میخوامش گفت عاقلانه انتخاب
درباره این سایت