عاشقانه



یک ماهی هست مامانم همه چیز رو گفتم گفتم با یکی دوستم گفتم دوستم داره ولی نتونستم بگم دوستش دارم چون شک دارم میدونم بخاطر خیانتی که اون 6ماه اول حسن بهم کرد هیچ وقت نمیتونم بهش اعتماد کنم میدونم هیچ وقت نمیتونم خودم رو هم ببخشم چون اگر اون 6ماه خیانت کرد من دوسال دارم خیانت میکنم هر با که بهش میگم دوستش دارم هر بار که بهش میگم عمرم نفسم خودم از داخل خورد میشم سمانه چندین ماه جلو تر حسن رو دید گفت فاطی این بدردت نمیخوره ولی من گفتم میخوامش گفت عاقلانه انتخاب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

shadow game center نگین کویر انار موزیک دنتال مال وبلاگ برتر حوزه اخبار و برندهای دندانپزشکی و مواد طراحي سايت و سئو پرسه زن بيتوته هاي خيال Moments رمان